زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه
 

قیاس استثنائی متصل





قیاس استثنائی متصل، به‌معنای قیاس دارای مقدمه شرطیه متصله مشتمل بر عین یا نقیض نتیجه است.


۱ - توضیح اصطلاح



قیاس استثنایی، مرکب از یک قضیه شرطیه و یک قضیه حملیه است. و از آنجا که قضیه شرطیه بر دو قسم (شرطیه متصله و شرطیه منفصله) است قیاس استثنایی هم به تبع آن، دو قسم پیدا می‌کند: هرگاه مقدمه اول قیاس استثنایی، قضیه شرطیه متصله باشد آن را "قیاس استثنایی متصله" (یا قیاس استثنایی اتصالی) می‌گویند. و هر گاه مقدمه اول، قضیه شرطیه منفصله باشد آن را "قیاس استثنایی منفصله" (یا قیاس استثنایی انفصالی) می‌گویند.

۲ - شرایط صحت



۱. مقدمه اوّل قیاس (قضیه شرطیه متصله) بایستی موجبه باشد؛ زیرا تا وقتی بین مقدّم و تالی ملازمه موجود نباشد از وجود یا عدم یکی، وجود یا عدم دیگری ثابت نمی‌شود، در حالی که مفاد قضیه سالبه، حکم به سلب اتصال است. اما از آنجا که سالبه قابل تحویل به موجبه است، در قیاس استثنایی اتصالی به جای شرطیه متصله سالبه، متصله موجبه‌ای که از لوازم آن است، لحاظ شده و استنتاج صورت می‌گیرد.
۲. شرطیه متصله بایستی لزومیه باشد نه اتفاقیه؛ زیرا قضیه اتفاقی، کلیت و ضرورت ندارد.
۳. یکی از دو مقدمه باید کلّی باشد؛ یعنی یا قضیه شرطیه متصله کلّی باشد، و یا در قضیه حملیه، رفع یا وضع به صورت کلی صورت گیرد.
محقق طوسی در اساس الاقتباس و منطق تجرید، قیاس استثنایی اتصالی را در صورتی که شرطیه متصله، جزئی باشد به طور مطلق غیر منتج می‌داند (زیرا زمان استثناء می‌تواند غیر از زمان اتصال و لزوم باشد. از این رو، وضع مقدم، لزوماً منتج وضع تالی نیست). ولی علامه حلّی در الجوهر النضید می‌گوید اگر زمان استثناء و زمان اتصال و لزوم، معین و متحد باشد قیاس، منتج خواهد بود و همچنین اگر استثناء (قضیه حملیه) کلی باشد قیاس منتج است؛ زیرا در همه زمان‌ها (اعم از زمان اتصال و زمان انفصال) صادق است.
[۵] جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۸۳.
[۶] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۴۲.


۳ - صور قضیه استثنائیه



از آنجا که قضیه استثنائیه (قضیه حملیه مدخول ادات استثنا) می‌تواند ناظر به مقدم یا تالی باشد، و همچنین می‌تواند موجبه یا سالبه باشد، چهار صورت پیدا می‌کند:

۳.۱ - شرطیه متصله موجبه


۱. وضع عین مقدم: این صورت، منتجِ عین تالی است؛ زیرا در شرطیه متصله مقدم، ملزوم و تالی، لازم آن است، و صدق ملزوم در همه حال مستلزم صدق لازم است. مثال: "اگر خورشید بتابد روز است، و لکن خورشید می‌تابد، پس روز است".
۲. وضع عین تالی: این صورت، نتیجه لازم‌الصدق ندارد؛ زیرا تالی می‌تواند لازمِ اعمِ مقدم باشد، و تحقق لازم اعم، لزوماً دلالت بر تحقق ملزومِ اخص ندارد. مثلاً از قیاس: "اگر باران ببارد خیابان‌ها خیس می‌گردد، لکن خیابان‌ها خیس است" نمی‌توان نتیجه گرفت که باران باریده است؛ زیرا خیسی خیابان می‌تواند به سبب عامل دیگری غیر از بارندگی باشد.
۳. رفع مقدم: این صورت هم نتیجه لازم‌الصدق ندارد؛ زیرا چنان که در صورت دوم بیان شد، تالی می‌تواند لازمِ اعمِ مقدم باشد و انتفای ملزومِ اخص نمی‌تواند لزوماً منتج انتفای لازم اعم باشد زیرا ممکن است عامل دیگری برای تحقق لازمِ اعم موجود باشد. مثلاً از قیاس: "اگر باران ببارد خیابان‌ها خیس می‌گردد، لکن باران نباریده است" نمی‌توان نتیجه گرفت که باران خیابان‌ها خیس نیست؛ زیرا خیابان می‌تواند به سبب عامل دیگری غیر از بارندگی خیس شده باشد.
۴. رفع تالی: این صورت، منتجِ رفع تالی است؛ زیرا لازم شئ، یا مساوی و یا اعم از آن شئ (ملزوم) است و در هر دو صورت با انتفای لازم، ملزوم هم منتفی می‌شود. مثال: "اگر خورشید بتابد روز است، و لکن روز نیست، پس خورشید نمی‌تابد"، و: "اگر باران ببارد خیابان‌ها خیس می‌گردد، لکن خیابان‌ها خیس نیست، پس بارن نباریده است".
[۸] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۵-۳۲۶.
[۹] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۶۹.


۳.۲ - شرطیه متصله سالبه


اما اگر شرطیه متصله، سالبه باشد، در قوه متصله موجبه‌ای است که تالیِ آن، نقیض تالی متصله سالبه است. مثلاً شرطیه متصله سالبه: "چنین نیست که اگر زید کاتب است خفته است" در قوه شرطیه متصله موجبه: "اگر زید کاتب است خفته نیست" می‌باشد. بنابراین، استثنای عین هر جزء (مقدم یا تالی)، نقیض جزء دیگر را نتیجه می‌دهد، اما استثنای نقیض مقدم یا تالی هیچ نتیجه‌ای نمی‌دهد.
[۱۱] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۰۳.
[۱۲] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۳۹۰.

۱. وضع عین مقدم: این صورت منتج است زیرا بنابر آنچه گفته شد قیاس: "چنین نیست که اگر زید کاتب است خفته است، و لکن کاتب است" در قوه قیاس: "اگر زید کاتب است خفته نیست، و لکن کاتب است" می‌باشد که با وضع مقدم (کتابت زید) می‌توان وضع تالیِ را نتیجه گرفت؛ یعنی: "اگر زید کاتب است خفته نیست، و لکن کاتب است، پس خفته نیست"؛ زیرا اثبات ملزوم، در همه حال مستلزم اثبات لازم است.
۲. وضع عین تالی: این صورت هم منتج است زیرا قیاس: "چنین نیست که اگر زید کاتب است خفته است، و لکن خفته است" در قوه قیاس: "اگر زید کاتب است خفته نیست، و لکن خفته است" می‌باشد که نقیض تالی مستلزم نقیض مقدم است؛ یعنی: "اگر زید کاتب است خفته نیست، و لکن خفته است، پس کاتب نیست"؛ زیرا انتفای لازم اعم یا مساوی، در همه حال مستلزم انتفای ملزوم اخص یا مساوی است.
۳. رفع مقدم: این صورت منتج نیست؛ زیرا قیاس: "چنین نیست که اگر زید کاتب است خفته است، و لکن کاتب نیست" در قوه قیاس: "اگر زید کاتب است خفته نیست، و لکن کاتب نیست" می‌باشد و انتفای ملزومِ اخص، لزوماً دلالت بر انتفای لازم اعم ندارد.
۴. رفع تالی: این صورت هم منتج نیست؛ زیرا قیاس: "چنین نیست که اگر زید کاتب است خفته است، و لکن خفته نیست" در قوه قیاس: "اگر زید کاتب است خفته نیست، و لکن خفته نیست" می‌باشد و اثبات لازمِ اعم، لزوماً دلالت بر اثبات ملزوم اخص ندارد.
[۱۳] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۹-۱۴۰.
[۱۴] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۴۸.


۴ - مستندات مقاله



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
• جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق.
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات.    
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    

۵ - پانویس


 
۱. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۲۸۹.    
۲. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۳۰۸.    
۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۷۵-۱۷۶.    
۴. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۹۰.    
۵. جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۸۳.
۶. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۴۲.
۷. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، ص۴۷.    
۸. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۵-۳۲۶.
۹. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۶۹.
۱۰. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۵۳۲-۵۳۳.    
۱۱. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۰۳.
۱۲. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۳۹۰.
۱۳. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۹-۱۴۰.
۱۴. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۴۸.


۶ - منبع



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قیاس استثنائی متصل»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۴.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.